انکار

در من انگار کسی در پی "انکار" من است

انکار

در من انگار کسی در پی "انکار" من است

در من انگار کسی در پی "انکار" من است

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سعیدپیرزاده» ثبت شده است

تازه رسیدم حرم شاهزاده عبدالعظیم.از تجریش و درکه گرفته تا همین جنوب گشتیم.حال و هوای خوبی داشتم.مخصوصا با صدای مهدی که شبمونو جذابتر کرد.خیلی دوست داره خواننده بشه ولی دوست داشتن کجا و رسیدن کجا...

رضا هم طبق معمول درگیر بود با خودش و من.میگفت دوست داره شعر بنویسه مثل من و من هم دوست دارم خوب بودن رو از رضا یاد بگیرم.امشب تهران جذاببت خاصی داشت برام.شبی به یاد ماندنی که البته لذتش با عشقت ببشتر میشه...

تو این موقع شی بچه های شهرداری از اون بالا تا به این پایین دیده می شدن که داشتن واسه شهر جون دوباره می دادن...

یعضی اوقات باید گفت که حیف تموم شد.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۳ ، ۰۱:۲۲
سعید پیرزاده گرمی
بعضی اوقات کم می آوریم و فقط باید با سه نقطه حرفهایمان را بگوییم...

سه نقطه ای که پر میشود از حرفهای مبهم، از حرفهای ناگفته ای که لال می شوند و پنهان از کنار هر گوشی عبور می کنند.

باید در بعضی قسمتهای زندگی عبور کرد، باید گذشت تا رسید. شاید همین سه نقطه حرفهای عالم را معنا می کند، اما من با سه نقطه عبور میکنم؛ میگذرم تا برسم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۳ ، ۰۹:۰۲
سعید پیرزاده گرمی
ثانیه ها را باید گذراند، باید از یک دست بودن خارج شد و باید از همین امروز دنباله تازگی رفت... دنباله چیزی

فراتر از روزها، فراتر از بودنها و آن طرف تر از خواستن.از جایی باید حرف زد که نکته ها داشته باشد.از جایی که کمتر کسی آنجا را کشف کرده باشد. نباید گذاشت که روزها به امید رفتن بیایند.باید روزها را در هیاهوی زمان اسیر کرد تا چیزی از خود بر جای بگذارند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۳ ، ۱۱:۳۷
سعید پیرزاده گرمی