برای عشق تمنا کن ولی خار نشو برای عشق قبول کن ولی غرورتت را از دست نده برای عشق گریه کن ولی به کسی نگو برای عشق مثل شمع بسوز ولی نگذار پروانه ببینه برای عشق پیمان ببند ولی پیمان نشکن برای عشق جون خودتو بده ولی جون کسی رو نگیر برای عشق وصال کن ولی فرار نکن برای عشق زندگی کن ولی عاشقونه زندگی کن برای عشق بمیر ولی کسی رو نکش . برای عشق خودت باش ولی خوب باش......
دست نوشته هایت سر خوشی را به قلبم هدیه می کنند. میخواهمت هنوز ؟؟؟ گاه چنان آشفته و گنگ می شوم که تردید در باورهایم ریشه می دواند اما باز هم در آخرین لحظه تکرار می کنم که حتی اگر چشمانت بیگانه بنگرند. میخوانمت هنوز ، حتی اگر دستانت مرا جستجو نکنند. هیچ بارانی قادر نخواهد بود تو را از کوچه اندیشههایم بشوید. و اینها برای یک عمر سرخوش بودن و شیدایی کردند کافی است. به گمانم در ورای این کلمات می خواستم بگویم که : دلتنگت شده ام به همین سادگی.
محتاج دیدنت نیستم...
اگر چه نگاهت آرامم می کند
محتاج سخن گفتن با تو نیستم...
اگر چه صدایت دلم را می لرزاند
محتاج شانه به شانه ات بودن نیستم...
اگر چه برای تکیه کردن ،
شانه ات محکم ترین و قابل اطمینان ترین است!
دوست دارم ، نگاهت کنم ... صدایت را بشنوم...به تو تکیه کنم
دوست دارم بدانی ،
حتی اگر کنارم نباشی ...
باز هم ،
نگاهت می کنم ...
صدایت را می شنوم ...
به تو تکیه می کنم
همیشه با منی ،
و همیشه با تو هستم،
هر جا که باشی!......