سایبانی از غزل
چهارشنبه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۴:۰۷ ق.ظ
شعری سروده ام همه از ماجرای تو !
زیباتر از سروده ی من چشم های تو !
پایین تر از مسیر تو چادر زدیم تا
هنگام رفتنت ، بنشینم به پای تو
گفتی دلت گرفته ؟ کمی جابه جا شویم !
تا قلب من همیشه بگیرد به جای تو
خوب اند واژه های من اما نه مثل تو
عالی ست ، شعر من ، نه شبیه صدای تو
چشم تو مشق شاعری ام می دهد عزیز !
هر چه غزل مراست ، یکایک فدای تو !
حال و هوای شاعری ات را به من بده
تا گم شود هوای دلم در هوای تو
با خنده آفریده تو را و مرا از اشک
خیلی ست فرق خالق من با خدای تو !
۹۳/۰۲/۰۳