دلم گریه میخواهد! نه از این گریه های یواشکی! پنهانی! مخفی! خفه! شب.......... نیمه شب.......... اشک..........! در سکوت! ...................... نه! دلم............. هق هق میخواهد! بلند بلند! آنقدر بلند.......... که صداش به گوشَت برسَد! فقط....... "تو".....! .................. .................. کاش.......... برای لحظه ای......... همه ی دنیا کَر می شد! و من........... بلند بلند گریه می کردم! ...................... بغض خفه ام کرد این روزها! ...................... آمدن که نمیدانی............ لآقل........ تو را به جان ِ خدای هردو مان....! ...................... لحظه ای............ گوشهای دنیا را بگیر! میخواهم گریه کنم! .................... این که دیگر به سختی ِ آمدنت نیست! محال و ناممکن نیست! میتوانی! .................... .................... گوش های دنیا را بگیر! میخواهم امشب............ یک دل ِ سیر گریه کنم! ........................ دلم گرفته! بدجور گرفته! آخر این بغض خفه ام میکند!
دنـــــیـــــــا : بازی هایت را سرم درآوردی گرفتنی ها را گرفتی دادنی ها را ندادی حسرت ها را کاشتی زخم ها را زدی دیگر بس است چون چیزی نمانده ، بگذار بخوابم … محتاج یک خواب بی بیدارم !
نه از این گریه های یواشکی!
پنهانی!
مخفی!
خفه!
شب..........
نیمه شب..........
اشک..........!
در سکوت!
......................
نه!
دلم.............
هق هق میخواهد!
بلند بلند!
آنقدر بلند..........
که صداش به گوشَت برسَد!
فقط.......
"تو".....!
..................
..................
کاش..........
برای لحظه ای.........
همه ی دنیا کَر می شد!
و من...........
بلند بلند گریه می کردم!
......................
بغض خفه ام کرد این روزها!
......................
آمدن که نمیدانی............
لآقل........
تو را به جان ِ خدای هردو مان....!
......................
لحظه ای............
گوشهای دنیا را بگیر!
میخواهم گریه کنم!
....................
این که دیگر به سختی ِ آمدنت نیست!
محال و ناممکن نیست!
میتوانی!
....................
....................
گوش های دنیا را بگیر!
میخواهم امشب............
یک دل ِ سیر گریه کنم!
........................
دلم گرفته!
بدجور گرفته!
آخر این بغض خفه ام میکند!