تاسف
چهارشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۱۳ ق.ظ
در روزگار من باید کم کمک تاسف را خورد .در روزگاری که چشم ها سیر نمی شوند چاره این است ، و راهی دگر نمی توان ساخت.هر چند ناله کنی و گریبان خود گیری آخره راه همین است.
دوست من!
آری شاید مزه مزه اش کنی ، نمکش آشنا باشد و شاید روزی در تلاطم امواج سرگردان همین هم به ما نرسد و تویی که خود را غرق در چاههای عمیق میکنی ، بدان یوسفی بودن کار هر کس نیست.
۹۳/۰۴/۱۸
کــــه آدم هایـش همچــون هوایش ناپایــدارنــد...
گــاه آنقـــدر پــاک کــه باورت نمی شود
گـــــاه آنقــــدر آلـــوده که نفســت می گیـــرد...!اپم داداشی