Unknown
چهارشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۰۴ ق.ظ
گویی در این زمانه دلم سمت و سویی دگر پیدا میکند.سمتی که نه گرایشی معلوم دارد نه حزبی مشخص...
و من ساده باور به خیال خودم در هر سویی قلمی برمی دارم و فقط می نویسم تا که شاید آرامش سلب نشود و من هم به مثال خطاطی بر نوشته های خودم تاب می دهم تا فقط تو راضی باشی .
خدای من کافیست تا فقط تو راضی باشی و به رضایتت قدمهایم را شمرده شمرده بر میدارم.شمارش کردنم به مثال برگهای پاییزیست و به مثال نیما من هم دردی نهفته دارم.دردی از دیار سر سپردگی و چیزی شبیه عشق که انگار جنسش خداییست و شاید هنوز معشوقه ای نساخته و نباخته باشم
۹۳/۰۴/۱۸