حرف های نقاب دار
دوشنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۳، ۰۴:۲۲ ق.ظ
پسرک جلوی خانمی را میگیرد و با التماس میگوید :
خانم ، تو رو خدا یه شاخه گل بخرید
زن در حالی که گل را از دستش میگرفت نگاه پسرک را روی کفش هایش حس کرد ، چه کفش های قشنگی دارید !
زن لبخندی زد و گفت : برادرم برایم خریده است ، دوست داشتی جای من بودی ؟
پسرک بی هیچ درنگی محکم گفت :
نه ولی دوست داشتم جای برادرت بودم ، تا من هم برای خواهرم کفش میخریدم ...
خانم ، تو رو خدا یه شاخه گل بخرید
زن در حالی که گل را از دستش میگرفت نگاه پسرک را روی کفش هایش حس کرد ، چه کفش های قشنگی دارید !
زن لبخندی زد و گفت : برادرم برایم خریده است ، دوست داشتی جای من بودی ؟
پسرک بی هیچ درنگی محکم گفت :
نه ولی دوست داشتم جای برادرت بودم ، تا من هم برای خواهرم کفش میخریدم ...
۹۳/۰۶/۲۴