امروز روز خوبیست...
روزی از جنس آذر خودم از جنس تولد خودم
روزی که به من یاد می دهد باید از دنیا گذشت به خاطر یک نفر و در همین حوالی باید چشم ها را شست.
نباید از کاه کوه ساخت اما در قبال عشق حداقل باید پاک بود. باید رفت به سمت خواستنها و باید به باورهای بودن رسید. از همین جنس...
ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺁﻣﺪﯼ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﺴﺘﯽ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺭﺳﯿﺪ ﮐﻪ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺑﺨﺶ ﺭﻭﺡ ﻭ ﺭﻭﺍﻥ ﮐﺴﯽ ﻣﯽ ﺷﻮﯼ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮ ﺍﺳﺖ !
ﺑﻬﺎﻧﻪ ﯼ ﺁﺭﺍﻣﺸﻢ ﺗﻮﻟﺪﺕ ﻣﺒﺎﺭﮎ…
دوست دارم با تو باشم عیب این خواهش کجاست؟
باتو بودن ، شعر خواندن، کس نگفته نا بجاست
از تو گفتن یا شنیدن ازلبت ، تا خواب صبح
حرفهای عاشقانه با تو گفتن کی خطاست؟
لب به لب، لبریزعشقت ،گرشود احساس من
بازیِ شب زنده داری با لبانت ، دلرباست
مست ومدهوشم کنی با غمزه ای حتی به چشم
دل به اعجازدو چشمت بس به می،بی اشتهاست
دوست دارم با تو گویم از کلامی با سه حرف
عین وشین وقاف ودیگرهیچ حرفی.،کین رواست
قصدم ای یار این نبود کزتو، سراید این غزل
عشق پاکت بی محابا زد به دل این حرف راست