هوای صحن حرمت که تا خود صبح میشه مثل کبوترهات پرواز کرد داره دیوونم میکنه.دیشب بعد مدتها تو خواب مهمونت شدم، چیزی یادم نمیاد ولی میدونم اومده بودم.آقا جان دلم هزارتا حرف بی صدا میخواد که فقط میتونم به شما بگم...
نـه اولـیـن مـاه پـایـیـز!
ابری شبیه خواسته های یک "انسان"
و"می چکم" قطره قطره..
بر بام هر آشیان که مرا یاد کند
جاری می شوم در کوچه های "دلتنگی"
بی هیچ هراس و تردیدی
تا به مقصد برسم
به معبودی بی همتا
و آن دم...
شبیه هوای باران زده می نالم
و عاشقانه خلاص می شوم
______________
سعید پیرزاده:شهریور ماه93