انکار

در من انگار کسی در پی "انکار" من است

انکار

در من انگار کسی در پی "انکار" من است

در من انگار کسی در پی "انکار" من است

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات

Unknown

يكشنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۱۰ ق.ظ
نمیدانم دیشب چه حالی گریبانم را گرفت.ندانستم احساس خوبی داشته باشم یا حسه مبهمی بر خود برگزینم.صحبتهایی در مورد واقعیتهایی از جنس خواستن که شاید توانسته باشم نیمی از گفته های درونی خود را به زبان بیاورم.

تازه بر خود شاید ببالم که با تازندگی بسیار زیاد حتی ثانیه ای بیخیال شدن از عشق را امری نادرست میدانم و بر کل زندگی بنده حقیر همین بس که هدفی جز عشق ندارم.

خوشحالم و خیلی خوشحالم به خاطر داشته ای مثله تو و حسی از جنس خودم که هیچ وقت پای عقب کشیدن نخواهم داشت

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۴/۲۹
سعید پیرزاده گرمی

دست نوشته

نظرات  (۱)

۱۴ بهمن ۹۳ ، ۰۲:۴۰ سهام حافظی مهر
همین ک هستـی کافیست 
دور از من ،
بدون من ،
چ فرق می کند... !!!!
همیـن ک رختمان زیر یک آفتاب خشک می شود  ،کـافیست ....!
از تـو چیـزی نمی خواهم !
همـین ک سر ب سر رو یاهـایم نگذاری ،
    سنگ ب شیشه ی خوابـم نزنی ،
      کفاف یک عمر تنهائی ام را می دهد ...  
من  ، سر و ته زندگی ام را ،
     سنجاقی ب هم می آورد ....!!!
     چیزی شبیه ب معجزه است ...
     وقتی
هر شبم  ب خیر می گذرد بی آنکه کسی بگوید ،
شب بخیر...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی