انکار

در من انگار کسی در پی "انکار" من است

انکار

در من انگار کسی در پی "انکار" من است

در من انگار کسی در پی "انکار" من است

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات

۴۴ مطلب در شهریور ۱۳۹۳ ثبت شده است

آقا بدجوری دلم هوای حرمتو کرده...

هوای صحن حرمت که تا خود صبح میشه مثل کبوترهات پرواز کرد داره دیوونم میکنه.دیشب بعد مدتها تو خواب مهمونت شدم، چیزی یادم نمیاد ولی میدونم اومده بودم.آقا جان دلم هزارتا حرف بی صدا میخواد که فقط میتونم به شما بگم...

وقتی میرم تو خودم و غرق میشم فقط میخوام بشینم یه گوشه ای از حیاطت و ...
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۳ ، ۱۲:۴۲
سعید پیرزاده گرمی
 بـرای مـن مـهـر در نـگـاه تـوسـت


نـه اولـیـن مـاه پـایـیـز!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۳ ، ۱۰:۲۱
سعید پیرزاده گرمی
برای بودنها ابری می شوم

ابری شبیه خواسته های یک "انسان"

و"می چکم" قطره قطره..

بر بام هر آشیان که مرا یاد کند

 جاری می شوم در کوچه های "دلتنگی"

بی هیچ هراس و تردیدی

تا به مقصد برسم

به معبودی بی همتا

و آن دم...

شبیه هوای باران زده می نالم

و عاشقانه خلاص می شوم

______________

سعید پیرزاده:شهریور ماه93

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۳ ، ۱۰:۱۶
سعید پیرزاده گرمی
من در نشست خبری که در سایت دانا هم منتشر شد.لینک خبر هم در زیر آمده است

http://rahedana.ir/News/141858.html

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۳ ، ۱۱:۰۱
سعید پیرزاده گرمی

تـو فـقـط بـا مـن بـاش قـول مـیـدهـم بـا خـودم هـم قـطـع رابـطـه کـنـم!

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۳ ، ۱۰:۲۸
سعید پیرزاده گرمی
...بگذار تمام کاغذها از حسودی بمیرند
 
حرف مـــرا

"تنها از خودم بشنو "

و بگذار !

تمام کلاغ ها از حسودی بمیرند....
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۳ ، ۱۰:۱۶
سعید پیرزاده گرمی
امروز همان فردایست که همین دیروز صحبتش بود، ماه هم عاشقَ ش شد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۳ ، ۰۹:۴۴
سعید پیرزاده گرمی
۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۳ ، ۱۱:۲۵
سعید پیرزاده گرمی
گنگم!

سرتا پا گنگ!مثل کسی که نه از دیروزش و نه از امروزش خبری دارد و نه حسی...

راه میروم اما نمیدانم رهسپار کجایم، رهسپار کدام دیار خاموشم.انگار بی تو بودن من را شبیه آدم بی عقل و نشان کرده است.آدمی که در پیچ و تاب دنیا خود را گم کرده و به دنبال بی قراری خود در تلاطم دنیا گم شده است.

فکرهایم را با سکوتم همراه میکنم، گویی این راه برایم تحملش آسان تر است.اینگونه بی قرار توام و با هزاران راه بینشان تا به روز موعود شاید کنار آیم.

من هستم.

من به مثال رودی پر تلاطم که دنباله راه رسیدن به اقیانوس است راهم را از هر چیزی محو میکنم و آخر کار من نیز به اقیانوس خود می رسم. رسیدنی به زیبایی گلی شکفته در بیابان که از هر سرابی عبوری زیبا داشته است.

اما هنوز هم باید در این بیشه صبر پیشه کرد

باید گذشت از بودن تا رسید به خواستن

باید سکوت کرد تا رسید به حرفهای دلنشین

باید کمی نوشت تا آرام شدباید از دنیا دوید تا خسته نشد

و هزاران بایدی که انجامش از هر بایدی تو را می رهاند.

ما هستیم!

ما رودی پر تلاطم که از شرق تا به غرب راه می رویم تا بدانند ما هستیم تا به ابد.تا مثل سهرابها ما هم زنده بماینم در گذر رود زمان

و خواهیم بود...

خواهیم بود تا به بی نهایت تا جایی که من باشم وتو و ما...بودنی که غرق خدا باشد و خدا هم با ماست

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۳ ، ۰۳:۳۵
سعید پیرزاده گرمی
به دنباله حرفی هستم از جنس تازگی، حرفی که سوی چشمانمان را با سکوتهای دهانمان برابر کند.حرفهای که باید با چشم گوش کرد و با زبان بی زبان دل آن را معنا کرد.دنباله راهی هستم که خدایم را به من نزدیکتر از دیروز کند.راهی که بودنها را برای خواستن بتواند بازگوید و من را از هر گنگ بودنی رها کند.
۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۹۳ ، ۰۹:۴۹
سعید پیرزاده گرمی