انکار

در من انگار کسی در پی "انکار" من است

انکار

در من انگار کسی در پی "انکار" من است

در من انگار کسی در پی "انکار" من است

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات

۲۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دست نوشته» ثبت شده است

یاد شهاب افتادم ، همان دوست لحظه ایم را می گویم .چنان با قلمش شعر من را آب و تاب داد که قلمش به گریه افتاد.

تازه آن دم فهمیدم که دلم چه مینویسد ، زیبا و دلچسب و به دور از اغراق و نالش...

شاید مثل سهراب قایقی دارم ، اما برای من برکه خیالی ، سهم اقیانوس را داردوآنچنان در خیال خود تاب میخورم که دیگر چیزی شبیه حسرت مرا رنج نمی دهد.نا سلامتی عشق دارم و عاشقانه" زنده گی" میکنم.یاد برنامه ماه عسل دیشب افتادم.همان عشق واقعی را میگویم. "سولماز و احسان" دختری که قبل از عروسی اش فلج می شود و پسری که فقط بخاطر عشق برای دخترک بی تحرک جشن عروسی میگیرد و آن دم هست که می نالم و میبالم که یک انسان هستم.

انسانی از جنس پاکی ها که سرشتم پر شده از عشق

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۳ ، ۰۶:۲۰
سعید پیرزاده گرمی