انکار

در من انگار کسی در پی "انکار" من است

انکار

در من انگار کسی در پی "انکار" من است

در من انگار کسی در پی "انکار" من است

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
بازیگران خنده بازار که بیشتر برای بنده به عنوان دوست مطرح هستند ما رو قابل دونستن و در نمایشگاه مطبوعات برای دقایقی مهمان دانا بودند.

 

یزدان فتوحی که یک استقلالی پر و پا قرص هست استقلال را برنده دربی ان هم با تفاضل دو گل دانست.آرش میر احمدی طبق معمول با خنده های آرام خود جواب نامفهوم داد که گویی بازی را به زور مساوی می داند.مبین رستگار بر خلاف جلوی دوربین سکوت جالبی داشت ولی پرسپولیس را برنده دربی می دانست.بازیگران خنده بازار، این طنز را به عنوان یکی از بهترین کارهای صدا و سیما دانستند.

در پایان عکسی به یادگار با بچه های خنده بازار گرفتیم تا این نیز در البوم خاطرات ما فراموش نشود.البته دوستانی خوب مثل یزدان فتوحی با اخلاق و آرش میر احمدی خندان فراموش نشدنی هستند.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۳ ، ۱۳:۰۶
سعید پیرزاده گرمی
مـــرد باید وقـــتی عشقـــش عصبانیه, وایــسه روبروش بــــگه : تو چشام نیــگا کن , ...حــالا داد بزن ...بعـــد عشقش داد بــزنه, حتـــی با مشتـــای زنونـــه ش بکــوبه به بغـــل مرد! آخـــرش خســته میشه میــزنه زیرگــریه... همــون جا بایــد بغلــــش کنه, حــرف نزنــه ها, فقــط نزاره احســاس کنه تنهـــاست ...مــرد بایــد گــاهی وقتا ,مردونگیـــــشو با ســـکوت ثابــت کــنه...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۹۳ ، ۰۷:۱۶
سعید پیرزاده گرمی
روزها میگذرند، ولی من از این روزها نخواهم گذشت و این مصداق نامردی روزگار نامروتی است که با این زمان نامناسب به احوال دل من خنده هایی دارد...

روزهایم با دلتنگی هایش سپری خواهد شد و روزی من خواهم ماند با دنیای از روزهای نامرد که من را در گذشته به گردابی شبیه مرداب خواهد انداخت و این همان نوری از گذشته است که شاید شیرینی اش به مذاقش خوش آید.

پاییز هم دارد سپری می شود حالا که مهری دیگر نمانده که برای آبان خرج شود، بوی آذری تازه از میان خواستنها می آید.آذری که من را بیشتر یاد دوران کودکی می اندازد که شیرینترین خاطره ها را در خود جای داده است.

روزها را شمارش کردن دیگری کاری شده تکراری و در ازدحام روزهای گذشته این عادت سخت پسند شیرین کاری کوچکی است از برای دل تنگ خود که شاید گذر زمان را کمتر حس کنیم و با وجود همه اینها من بعد بیشتر دوست دارم از دنیای روزهای باقی مانده استفاده بیشتری ببرم و شاید گذر دیرش هم برای من شیرینترین خاطره ها را بر جای گذارد....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۹۳ ، ۰۶:۵۰
سعید پیرزاده گرمی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۳ ، ۰۴:۳۷
سعید پیرزاده گرمی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۹۳ ، ۰۶:۲۹
سعید پیرزاده گرمی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۹۳ ، ۰۶:۲۵
سعید پیرزاده گرمی
ببین که واژه ها 
در بطن ذهنم 
چه زیرکانه 
به بلوغ می رسند،
برای دوست داشتنت..!
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۳ ، ۰۵:۴۴
سعید پیرزاده گرمی
صد در صد
تو را دوست دارم

و اما باورش را نه به دست تو

که به مردم شهر می سپارم!

همه آنها را قسم داده ام

از تو رو برگردانند

تا تنها من عاشقت باشم !

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۳ ، ۰۶:۱۷
سعید پیرزاده گرمی

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۳ ، ۰۹:۲۷
سعید پیرزاده گرمی
دوست داشتن را نمی شود معنا کرد.همانگونه که وقتی می روی زیر باران مجبوری به خیس شدن...

و من هم در ماورای زمان همانگونه که دنیایم خبر دارد در وادی این حس گنگ و مبهم مانده ام که باید اینگونه نوشت:

باران بارید، طوفان شد، سیل شد، مرا با خود برد، آن وقت تو نشسته ای و داری برایم "تبخیر" درس می دهی!

باران می بارد و زیرش خیس شدن بی هیچ تردیدی پذیرفته است حال چه بخواهی با چتری بیخیال شوی!دور و اطرافت را بنگر که باران دوست داشتن با عالم بی معنا چه می کند؟

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۳ ، ۱۴:۴۳
سعید پیرزاده گرمی